بازدید امروز : 63
بازدید دیروز : 7
تهران شبیه هرشب دیگر سیاه بود
در انتظار خنده ی کمرنگ ماه بود
تهران قصیده ای که نفسگیر وپرملال
تهران خطابه ای که پر از اشتباه بود
این سوی شهر خنده ی تلخی به خون نشست
آن سوی شهر اشک کسی قاه قاه بود
تصویر پر تردد این شهر خط خطی
لبخند سرخ دخترکی سربه راه بود
وقتی گدای کوچه کمی دودمی گرفت
تا مدتی برای خودش پادشاه بود
اقلیم پادشاهی این شاه پاره وقت
بن بست کوچه تابه سرچارراه بود
از دختر و گدا چقدر حرف می زنم؟
این بی گناه دختر آن بی پناه بود
...یک کارمند شعر مرا خواندوپاره کرد
برکاغذی نوشت که:ردشد...سیاه بود |
|
لینک دوستان
اشتراک